دانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Effective factors in Cotton (Gossipium spp ) Transformation Using Agrobacteriumفاکتورهای مؤثر در تراریزش پنبه با استفاده از آگروباکتریوم12435810.22103/jab.2012.358FAمسعودتوحیدفرمطهرهحسن پورJournal Article20121110Cotton (<em>Gossipium spp</em> ) is ranked first among the fibers producing plants in the world and is also considered as an important source of oil. Although significant progress has been made in traditional cotton breeding programs, but there are still limitations including limited gene resources, lack of crosses, lack of efficient selection and high timeconsumption. Through recent advances in gene transformation to cotton, not only facilitated transformation of useful genes has become possible, but also promising results have been obtained in gene identification as well asfunction and regulation studies. <em>Agrobacterium</em> mediated transformation is one of the most used transformation methods in plants, including cotton. Several factors could affect transformation efficiency such as bacterial strains and concentrations, added phenolic regent in plant culture medium, plant species and genotypes, use of plant growth regulators, explants type, light and temperature during co-cultivation, antibiotics, wounding the target tissue and suitable method for selection of transgenic cells. Hypocotyls, cotyledons and cell suspensions are used as explants in cotton transformation using <em>Agrobacterium</em>. These explants have some limitations such as low regeneration rate and genotype dependence. Therefore, regeneration could be obtained in only a limited number of species using these explants. On the other hand, establishment of a regeneration system using shoot apex meristem in cotton has increased its transformation efficiency. This article is trying to review the factors shown to be effective in gene transformation into cottonپنبه (<em>Gossipinm</em> <em>spp.</em>) در رتبه اول گیاهان تولید کننده الیاف در دنیا قرار دارد و به عنوان یک منبع مهم روغن نیز محسوب میشود. اگر چه در برنامههای اصلاحی پنبه پیشرفت های قابل ملاحظهای به وجود آمده است، ولی روشهای سنتی دارای محدودیتهایی از جمله منبع ژنی محدود، عدم تلاقی، انتخاب ناکارا و وقتگیر بودن هستند. پیشرفتهای اخیر در انتقال ژن به پنبه، نه تنها راه را برای انتقال ژنهای مفید هموار میکند بلکه امکان شناسایی و مطالعه عملکرد و تنظیم ژن را نیز فراهم میآورد. روش آگروباکتریوم یکی از روشهایی است که بیشترین استفاده را در انتقال ژن به گیاهان از جمله پنبه دارد. کارایی انتقال ژن بستگی به چندین فاکتور دارد. از جمله، می توان به نژاد و غلظت باکتری، اضافهکردن مواد فنولی در محیط کشت، گونه گیاهی و ژنوتیپ، تنظیمکنندههای رشدی، ریز نمونه، نور و دما، دمای همکشتی، آنتیبیوتیک، تیمار ایجاد زخم در بافت هدف و روش مناسب انتخاب سلولهای تراریختشده از بافت غیرتراریخته اشاره نمود. در انتقال ژن توسط آگروباکتریوم به پنبه از هیپوکوتیل، لپهها و سوسپانسیون سلولی به عنوان ریزنمونه استفاده شده است. محدودیت این ریزنمونهها میزان باززایی کم و وابسته بودن آنها به ژنوتیپ است به طوری که تنها تعداد محدودی از ارقام از این ریزنمونهها باززا میشوند. با به وجود آمدن سیستم باززایی از مریستم نوک ساقه پنبه، این امکان به وجود آمد تا میزان انتقال ژن تا حدی افزایش یابد. در این مقاله تلاش شده است تا با مروری بر پژوهش های انجام شده در انتقال ژن به پنبه، فاکتورهایی که در تراریزش پنبه با آگروباکتریوم موثر بودهاند معرفی شوند.دانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Analysis and Comparison of Biochemical and Molecular Structural Characteristics and Phylogenetic Trend of Two h-TypeThioredoxin Isoforms from Grape (Vitis vinifera L. cv. Askari)بررسی و مقایسه خصوصیات بیوشیمیایی، ساختار مولکولی و روند تکامل ژنتیکی دو آیزوفرم تیوردوکسین نوع h از گیاه انگور عسکری (Vitis vinifera L. cv. Askari)254335910.22103/jab.2011.359FAرضاحیدری جاپلقیکارشناس ارشد گروه بیوتکنولوژی کشاورزی دانشکده فنی ومهندسی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوینرحیمحدادعضوهیات علمی گروه بیوتکنولوژی کشاورزی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین0000-0001-5564-774Xقاسمعلیگروسیعضوهیات علمی گروه بیوتکنولوژی کشاورزی دانشکده فنی ومهندسی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوینJournal Article20121111Thioredoxins (Trxs) are small heat-stable proteins that participate in dithiol-disulfide exchange reactions. In contrast to other organisms, plants contain six different Trx types: <em>f</em>, <em>m</em>, <em>x</em>, <em>y</em>, <em>o</em> and <em>h</em>. The <em>h</em>-type Trx consists of multiple forms that involved in different processes such as cellular protection against oxidative, biotic and abiotic stresses. Two thioredoxin <em>h-</em>type genes, called <em>VvTrxh4</em> and <em>VvCxxS2</em>, were isolated of grape (<em>Vitis vinifera </em>L. cv. Askari) berry tissue and were cloned into pUC19 plasmid vector. Reverse transcription was carried out using Polymerase Chain Reaction (RT-PCR), to analyze biochemical, structural and phylogenetic characteristics. Nucleotide sequence analysis revealed that the open reading frame of <em>VvTrxh4</em> and <em>VvCxxS2</em> genes are 345 bp and 381 bp long, respectively and encode for proteins of 114 and 126 amino acid residues, respectively. Protein sequence analysis showed that <em>VvTrxh4</em> gene contains a typical catalytic site WCGPC, whereas <em>VvCxxS2</em> gene harbors the non-typical active site WCIPS. The calculated molecular mass and the predicted isoelectric point of the deduced polypeptides for both VvTrxh4 and VvCxxS2 were 12.76 kDa and 5.22, and also 14.25 kDa and 4.68, respectively. Structural analysis showed that deduced proteins contain a identical 3D structure, whereas phylogenetic study of cloned genes with thioredoxin from other plants revealed that these genes are belonging to different subgroups. In the present research project, <em>VvTrxh4</em> gene belongs to class IA, while <em>VvCxxS2</em> gene belongs to class IIIB from <em>h</em>-type thioredoxinsتیوردوکسینها (Trxs) پروتئینهایی کوچک و مقاوم در برابر حرارت هستند که در واکنشهای تبادلی دیتیول/دیسولفید شرکت میکنند. در مقایسه با سایر موجودات زنده، گیاهان حاوی شش نوع تیوردوکسین مختلف شامل <em>f</em>، <em>h</em>، <em>m</em>، <em>o</em>، <em>x</em> و <em>y</em> میباشند که تیوردوکسین نوع <em>h</em> با داشتن اشکال چندگانه، در فرآیندهای مختلفی همچون محافظت سلول در برابر تنش اکسیداتیو و تنشهای زنده و غیرزنده دخالت دارد. دو ژن تیوردوکسین نوع <em>h</em>، تحت عناوین <em>VvTrxh</em><em>4</em> و <em>VvCxxS</em><em>2</em>، از بافت حبه گیاه انگور عسکری (<em>Vitis vinifera</em> L. cv. Askari) با استفاده از روش واکنش زنجیرهای پلیمراز با نسخهبرداری معکوس (RT-PCR) جداسازی و در ناقل پلاسمیدی pUC19 همسانهسازی شده و خصوصیات بیوشیمیایی، ساختار مولکولی و روند تکامل ژنتیکی آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. بررسی توالی نوکلئوتیدی نشان داد که چارچوب خواندنی ژنهای همسانهسازی شده <em>VvTrxh4</em> و <em>VvCxxS2</em> به ترتیب bp345 و bp 381 طول داشته و پروتئینهایی با 114 و 126 اسیدآمینه را کد میکنند. بررسی توالی پروتئینی نشان داد که ژن <em>VvTrxh</em><em>4</em> دارای جایگاه فعال معمول WCGPC بوده، در حالی که جایگاه فعال ژن <em>VvCxxS</em><em>2</em> به صورت غیرمعمول و به شکل WCIPS میباشد. وزن مولکولی محاسبه شده و نقطه آیزوالکتریک پیشبینی شده پروتئین VvTrxh4 به ترتیب برابر 76/12 کیلودالتون و 22/5 و پروتئین VvCxxS2 به ترتیب برابر 25/14 کیلودالتون و 68/4 میباشد. بررسیهای ساختاری نشان داد که پروتئینهای بدست آمده از نظر ساختار سهبعدی مشابه میباشند. در حالی که بررسیهای فیلوژنتیکی ژنهای همسانهسازی شده با تیوردوکسینهای سایر گیاهان نشان داد که این ژنها متعلق به زیرگروههای متفاوت میباشند. در این تحقیق ژن <em>VvTrxh4</em> متعلق به کلاس A از زیرگروه I بوده، اما ژن <em>VvCxxS2</em> به کلاس B از زیرگروه III تیوردوکسینهای نوع <em>h</em> تعلق دارددانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Some Biochemical Properties of Catalase from Safflower (Carthamus tinctorius L.cv. I L-111)بررسی برخی از ویژگی های بیوشیمیایی آنزیم کاتالاز در گیاه گلرنگ (Carthamus tinctorius L.cv. I L-111455436010.22103/jab.2011.360FAحسینطایفی نصرآبادیعضوهیات علمی گروه علوم پایه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تبریزغلامرضادهقانعضوهیات علمی گروه زیست شناسی گیاهی دانشکده علوم طبیعی دانشگاه تبریزبهرخدایی حسنیدانشجوی دوره دکتری تخصصی زیست شناسی گیاهی دانشکده علوم طبیعی دانشگاه تبریزعلیموافقیعضوهیات علمی گروه زیست شناسی گیاهی دانشکده علوم طبیعی دانشگاه تبریزعباسصمدیعضوهیات علمی گروه علوم خاک شناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهJournal Article20121111 Safflower, <em>Carthamus tinctorius L.</em>, is a member of Asteraceae, cultivated mainly for its seed and flower, which are used as edible oil and for medicinal applications. Safflower is a resistant plant to the environmental stresses; therefore scientists use this plant as a model for studying the mechanism of plant resistance to the environmental stresses. Antioxidant enzyme system is one of the defense mechanisms that plants use for various environmental stresses. In this study some biochemical properties of catalase, an antioxidant enzyme system, from safflower and it sensivity to azide and cyanide was investigated.<em> Carthamus tinctorious </em>L.cv.IL-111 was grown hydroponically in perlite for 40 days and catalase was extracted from their leaves using phosphate buffer 0.1 M, pH 7.2. Study of pH profile, temperature and different concentration of substrate and inhibitors (azide and cynide) on catalase activity in Safflower and non-denaturant polyacrylamide gel electrophoresis of crude extract, showed that at least two isoenzymes of catalase were present in safflower leaves with optimal pH at 6.5 and 8.5, respectively. Isoenzyme active at pH 8.5 was more resistant to temperature in comparison to isoenzyme active at pH 6.5. Effects of inhibitors (azide and cynide) on catalase activity showed that isoenzyme active at pH 8.5 was more sensitive to both inhibitors (azide: 4.6 fold, and cynide: 2.6 fold) in comparison to isoenzyme active at pH 6.5. گلرنگ با نام علمی <em>Carthamus tinctorius L.</em> شامل گونه هایی است که از ارزش دارویی و غذایی بالایی برخوردار می باشد. به علت مقاومت بالای گلرنگ به شرایط تنش زای محیطی، دانشمندان از این گیاه به عنوان یک مدل جهت بررسی و درک مکانیسمهای دفاعی بر علیه تنش های محیطی استفاده مینمایند. با توجه به اهمیت سیستم آنزیمی آنتی اکسیدانی به عنوان یکی از عوامل موثر در افزایش ضریب مقاومت گیاهان به تنشهای محیطی، در این تحقیق برخی از خواص بیوشیمیایی آنزیم کاتالاز در گیاه گلرنگ (<em>Carthamus tinctorius L.cv. I L-111</em>) و حساسیت آن به دو مهار کننده آزاید و سیانید بررسی گردید. گیاه گلرنگ به صورت هیدروپونیک در بستر کشت پرلیت برای مدت 40 روز رشد داده شد. کاتالاز (6. 1. 11. 1 EC) از برگ های این گیاه با استفاده از بافر فسفات M1/0، 2/7 =pH استخراج گردید. بررسی اثر pH های مختلف، غلظت های مختلف سوبسترا، مهارکننده های آزاید و سیانید و بررسی اثر دما بر فعالیت کاتالازی گلرنگ و همچنین بررسی ژل الکتروفورز غیردناتورانت از عصاره گلرنگ، وجود حداقل دو ایزوآنزیم کاتالاز به ترتیب با pHهای اپتیمم 5/6 و 5/8 در این گیاه را تایید نمود. ایزوآنزیم فعال در 5/8pH= در مقایسه با ایزوآنزیم فعال در 5/6pH= نسبت به دما مقاوم تر می باشد. بررسی اثر مهارکننده ها بر ایزوآنزیم های کاتالاز نشان داد که ایزوآنزیم با pH اپتیمم 5/8 نسبت به ایزوآنزیم با pH اپتیمم 5/6 هم به یون سیانید و هم به یون آزاید به ترتیب 6/4 برابر و 6/2 برابر حساستر میباشددانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Cloning and expression of truncated and intact streptokinase molecules in E.coli and evaluation of their biological activitiesکلونینگ و بیان مولکول های کوتاه شده و دست نخورده استرپتوکیناز در اشریشیا کلی و ارزیابی فعالیت بیولوژیک آن ها556736110.22103/jab.2011.361FAرضاعربیدانشجوی دکترای فراورده های بیولوژیک انستیتو پاستور ایرانفرزینروحوندعضو هیات علمی انستیتو پاستور ایرانداریوشنوروزیانعضو هیات علمی انستیتو پاستور ایرانمحمدرضاآقا صادقیعضو هیات علمی انستیتو پاستور ایرانآرشمعمار نژادیانعضو هیات علمی انستیتو پاستور ایرانحسینخان احمدعضو هیات علمی انستیتو پاستور ایرانمهدیساداتکارشناس ارشد انستیتو پاستور ایرانفاطمهمتولیکارشناس ارشد انستیتو پاستور ایرانJournal Article20121111Streptokinase is the most utilized drug for thrombolytic therapy. However, due to its nonhuman origin and nonspecific activity in the absence of fibrin, its application may encounter side effects such as allergic reactions and hemorrhage respectively. It is suggested that some truncated forms of streptokinase may show better fibrin-specificity and decreased antigenicity while retaining most of the enzymatic activity. In the present study, different truncated forms of streptokinase gene,”<em>Skc</em>60-386 and <em>skc</em>143-386”together with the intact form of <em>skc</em> (<em>skc</em>1-414)were cloned in <em>T5</em> and <em>T7</em> based-<em>E.coli</em> expression vectors, “pQE30 and pET41a” respectively. While expression of intact streptokinase could equally be achieved in both systems, but pET41a was the only effective system to produce truncated forms. pET41a vector contains three tandem tags before multiple cloning sites which possibly prevent intrinsic problems encountered in heterologous recombinant protein expression in <em>E.coli</em>. Analyses of the purified proteins by SDS-PAGE and Western blotting evidenced for the true expression and the expected MWs. While caseinolysis method was not able to demonstrate exact difference between specific activity of SK143-386, SK60-386 and SK1-414but truncated molecules showed high reduction of specific activity (83 to 91 percent) compared to the full-length streptokinase by more exact techniques such as colorimetric assay. This study provided a primary comparative study for expression of streptokinase and its truncated forms and analyses of their specific activity. Thus further analyses would determine their specificity to fibrin and antigenicity.استرپتوکیناز پرمصرف ترین دارو در درمان ترومبولیتیک عروق خونی به شمار می آید. با وجود این، به علت غیرانسانی بودن منشا آن و فعالیت غیراختصاصی در غیاب فیبرین، کاربرد آن با عوارض آلرژیک و ضایعات هموراژیک همراه می باشد. اثبات شده است که انواع کوتاه شده ای از استرپتوکیناز، درحالی که بیشترین فعالیت خود را حفظ کرده اند اختصاصیت بیشتری نسبت به فیبرین پیدا کرده و فاقد برخی نواحی آنتی ژنیک خود هستند. در این پژوهش استرپتوکینازهای کوتاه شده <em>SKc143-386 </em>و <em>SKc60-386 </em>به همراه استرپتوکیناز کامل در دو وکتور بیانی pQE30 و pET41a کلون شدند. در حالی که، استرپتوکیناز کامل در هر دو نوع وکتور بیان شد، pET41a تنها وکتور موثر در تولید انواع کوتاه شده استرپتوکیناز بود. pET41a دارای سه برچسب قبل از جایگاه آنزیمی خود می باشد که احتمالا" از بروز مشکلاتی همچون بیان ژن های هترولوگ نوترکیب در اشریشیاکلی جلوگیری می کند. بررسی SDS-PAGE و وسترن بلات پروتئین های تخلیص شده، درست بودن اندازه و ماهیت پروتئین های تولید شده را نشان داد. بررسی فعالیت اختصاصی پروتئین های SK143-386، SK60-386 و استرپتوکیناز کامل با استفاده از روش دقیق رنگ سنجی نشان دهنده کاهش 83 تا 91 درصدی در فعالیت انواع کوتاه شده بود. این پژوهش، مطالعه اولیه ای برای مقایسه فعالیت اختصاصی پروتئین های کوتاه شده و دست نخورده استرپتوکیناز تولید شده می باشد. برای بررسی اختصاصیت به فیبرین و همچنین میزان آنتی ژنیسیته نیاز به آزمون های بیشتر می باشد. دانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Exon 2 of BMP15 gene polymorphism in Jabal Barez Red Goatچند شکلی اگزون 2 ژن BMP15 در بز سرخ جبال بارز698036210.22103/jab.2011.362FAروح اللهعلی نقی زادهدانشجوی کارشناسی ارشد علوم دامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمرمحمدرضامحمد آبادیدانشیار بخش علوم دامی دانشگاه شهید باهنر کرمانسونیازکی زادهاستادیار مرکز آموزش عالی جهاد کشاورزی مشهدJournal Article20121111Bone morphogenetic protein 15 (BMP15) is member of the transforming growth factor-beta superfamily that has crucial roles in fecundity of goat and sheep. Previous investigations confirmed that the fecundity mutations of sheep presented in goat. Different mutations in the bone morphogenetic protein-15 (<em>BMP-15</em>) gene has increased ovulation rate and infertility in sheep. To illuminate polymorphisms in BMP15 gene, was characterized the coding region of <em>BMP15</em>. Two exons (1 and 2) encoded prepropeptide of 394 amino acids in BMP15. Blood sample collected randomly from 100 goats from Red Jabalbarez goat from 10 farms and genomic DNA was isolated using the DNA kit. Two primer pairs were used to amplify genomic DNA of <em>Bmp15</em> gene, and the PCR products were separated on agarose gels. The PCR products were electrophoresed and visualized by Ethidim Bromide staining. The results showed that amplication products had good specificity, which could be directly analyzed. Single nucleotide polymorphism of <em>FecX<sup>B</sup> </em>and <em>FecX<sup>G</sup> </em>loci in <em>BMP-15 </em>gene were determined using PCR-RFLP technique. In this study, there was no evidence of mutation in <em>FecX<sup>B</sup> </em>and <em>FecX<sup>G</sup> </em>in these goats, all of which were monomorph for exon 2 of <em>BMP-15 </em>gene. Further investigation should be directed at other loci of <em>BMP-15 </em>gene or other genes, using larger sample sizesپروتئین مورفوژنتیک استخوان شماره 15 (BMP-15) عضو فوق خانواده فاکتور رشد تغییر شکل دهنده بتا (TGF-β) می باشد که نقش تعیین کننده ای در باروری گوسفند و بز دارد. پژوهش های قبلی تأیید کرده که جهش های باروری گوسفند در بز نیز وجود دارند. جهش های مختلفی در ژن BMP-15 نرخ تخمک ریزی و ناباروری در گوسفند را افزایش می دهند. برای تعیین چند شکلی ژن BMP-15، ناحیه کد کننده BMP-15 مطالعه شد. دو اگزون (1 و 2) پرپروپپتید 394 آمینو اسیدی در BMP-15 را کد می کنند. نمونه ها از 100بز از بزهای سرخ جبال بارز از 10 گله به طور تصادفی انتخاب شدند و DNA ژنومی با استفاده از کیت استاندارد استخراج DNA انجام شد و محصولات PCR روی ژل آگارز الکتروفورز شدند. محصولات PCR با الکتروفورز و رنگ آمیزی با اتیدیوم بروماید قابل مشاهده شدند. نتایج نشان داد که محصولات تکثیر شده کاملا" تخصصی و مستقیما" قابل آنالیز بودند. چند شکلی تک نوکلئوتیدی جایگاه های <em>FecX<sup>B</sup></em> و <em>FecX<sup>G</sup></em> ژن BMP-15 با استفاده از تکنیک PCR-RFLP بررسی شد. در این مطالعه جهشی در جایگاه های <em>FecX<sup>B</sup></em> و <em>FecX<sup>G</sup></em> ژن BMP-15 در این بزها یافت نشد و تمام حیوانات برای اگزون 2 ژن جایگاه های <em>FecX<sup>B</sup></em> و <em>FecX<sup>G</sup></em> ژن BMP-15 یک شکل بودند. مطالعات بیشتری در جایگاه های <em>FecX<sup>B</sup></em> و <em>FecX<sup>G</sup></em> ژن BMP-15 یا ژن های دیگر با استفاده از نمونه های بزرگتر نیاز است در این نژاد انجام شود تا بتوان نتیجه گیری قطعی نموددانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Agrobacterium-mediated transformation of wheat (Triticum aestivum) using chitinase and glucanase genesتراریزش گیاه گندم بواسطه اگروباکتریوم به منظور انتقال ژنهای کیتیناز و گلوکاناز819736310.22103/jab.2011.363FAنگینمحمدی زادهکارشناس ارشد بیوتکنولوژی پژوهشکده بیوتکنولوژی کرجمسعودتوحیدفرعضو هیات علمی پژوهشکده بیوتکنولوژی کرجمطهرهمحسن پوردانشجوی دکتری دانشگاه مازندرانJournal Article20121111Production of transgenic wheat (<em>Triticum Aestivum</em>) was studied by <em>chitinase</em> and <em>glucanase</em> genes by<em> Agrobacterium</em>-mediated transformation and also pBI121 plasmid containing <em>neomycin phospho transferasa</em> selectable marker gene under control of Nos promoter. In addition, <em>chitinase</em> and <em>glucanase</em> genes were individually expressed under control of CaMV35S promoter. Immature embryo explants excised from seeds then were co-cultivated with bacterial suspension containing the recombinant plasmid and they were placed to callus induction medium supplemented with 50 mg/l kanamycin. Embryonic calluses, were selected and they were transferred to regeneration medium with 25 mg/l kanamycin in order to producing shoots and roots. Maximum percent of transformation by <em>Agrobacterium</em>-mediated transformation was 0.31% for transformed ARTA with C58 strain and then 0.074% for transformed ARTA with LBA4404 . There was not any transgenic plant in other cultivars or strains and transformation percent was 0%. PCR and Dot blot analysis showed that the putative transgenic plants consist at least one copy of either, <em>chitinase</em>, <em>glucanase </em>and <em>neomycin phospho transferase</em> genes in their genome in comparison with control plants. به منظور تولید گیاهچه تراریخته گندم <em>Triticum aestivum)</em>) مقاوم به قارچهای فوزاریوم و ارایزیف، از 4 سویه اگروباکتریوم LBA4404، AGL، EHA101و C58، حامل پلاسمید pBI121 نوترکیب، حاوی ژنهای کیتیناز و گلوکاناز هر کدام به طور جداگانه تحت کنترل پیشبر<em>CaMV35S </em> و نیز ژن انتخابگر نئومایسین فسفوترانسفراز تحت کنترل پیشبر <em>NOS</em> استفاده شد. ریزنمونههای جنین نارس 5 ژنوتیپ از ارقام (مغان، آرتا، سایسون و گاسکوژن) و لاین A، پس از همکشتی با سوسپانسیون باکتری به محیط گزینشی کالوسدهی حاوی 50 میلی گرم بر لیتر کانامایسین منتقل شدند. کالوسهای جنینزا پس از رشد در محیط گزینشی، انتخاب و به محیط باززایی حاوی ۲۵ میلیگرم بر لیترکانامایسین انتقال یافتند. دراین پژوهش دو گیاهچه حاصل از تلقیح با سویه C58 با درصد تراریزش (31/0) درصد و 1 گیاهچه حاصل از تلقیح با سویه LBA4404 با درصد تراریزش (074/0) درصد از رقم آرتا حاصل شد. در سایر ارقام و سویهها هیچ گیاهچه تراریختهای مشاهده نشد. واکنش زنجیرهای پلیمراز و آنالیز لکهگذاری DNA نشان داد که گیاهان تراریخته احتمالی در مقایسه با شاهد حداقل یک نسخه از ژنهای کیتیناز، گلوکاناز و نیز نئومایسین فسفوترانسفراز را در ژنوم خود دارا هستند.دانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Study of Callus Induction and Shoot Regeneration of Safflower (Carthamus tinctorius L.) Using Hypocotyl and Cotyledon Explants Cultureبررسی میزان کالوس¬زایی و باززایی گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) با استفاده از کشت قطعات هیپوکوتیل و کوتیلدون9911136410.22103/jab.2011.364FAجوادمعتمدیدانشجوی کارشناسی ارشد اصلاح نباتات گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه دانشگاه آزاداسلامی واحد کرمانشاه باشگاه پژوهشگران جوان کرمانشاه ایرانعلیرضازبرجدیاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه-استادیار گروه پژوهشی بیوتکنولوژی مقاومت به خشکی دانشگاه رازی کرمانشاه0000-0002-7091-3847دانیالکهریزیاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه- استادیار گروه پژوهشی بیوتکنولوژی مقاومت به خشکی دانشگاه رازی کرمانشاهعلی هاتفسلمانیاندانشیار پژوهشگاه ملی تحقیقات مهندسی ژنتیک و زیست فن آوری تهرانژالهسهیلی خواهکارشناس ارشد زیست شناسی دانشکده علوم دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20121111After cereals, oilseed crops are included as the second source of supplying calorie for human populations. In recent years, safflower was considered due to quality and high content of fatty acids. For optimization of tissue culture of safflower, an experiment was carried out as a factorial arrangement in a completely randomized design with three replications in 2008-2009. Callus induction and shoot regeneration percentage of cotyledons and hypocotyl explants were measured on basal MS medium for two cultivars (Dincer and Sina) of safflower in different concentrations of NAA and BAP hormones. Analysis of interaction effects indicated that the cultivars were independent in response of different level of NAA. Mean comparison showed that the highest percentage of callus induction occurred on MS medium containing 0.5 mg/l NAA and 0.5 mg/l BAP (94.33%) and 1 mg/l NAA and 1 mg/l BAP (97%). Furthermore, hypocotyl explant of Dincer has a good response to callus induction. The highest percentage of shoot regeneration also was achieved on MS medium supplemented with 0.1 mg/l NAA and 2 mg/l BAP from cotyledon explant of Dincer.گیاهان روغنی بعد از غلات، به عنوان دومین منبع تامینکننده کالری برای جوامع بشری محسوب میشوند. گیاه گلرنگ به دلیل داشتن روغنی با کیفیت و محتوای بالای اسیدهای چرب، مورد توجه <br /> میباشد. به منظور بهینهسازی کشت بافت گلرنگ، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار، طی سالهای 88-87 انجام گرفت. در این آزمایش، صفات کالوسزایی و باززایی نوساقه ریزنمونههای کوتیلدون و هیپوکوتیل ارقام Dincer و سینا در غلظتهای مختلف هورمونهای NAA و BAP روی محیط پایه MS، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی اثرات متقابل در خصوص صفات فوق نشان داد که ارقام مورد بررسی در این آزمایش در واکنش به هورمون NAA به طور مستقل عمل کردهاند. مقایسه میانگینها برای صفت کالوسزایی نشان داد که بهترین محیطها برای کالوسزایی ریزنمونهها که بیشترین درصد تولید کالوس را داشتهاند ترکیبات (BAP 5/0 و NAA 5/0) میلیگرم در لیتر و (BAP 1 و NAA 1) میلیگرم در لیتر بهترتیب با میانگینهای 33/94 و 97 درصد بوده است. علاوه بر این، رقم Dincer و ریزنمونه هیپوکوتیل واکنش بهتری را نسبت به کالوسزایی از خود بروز دادهاند. در خصوص صفت باززایی، بیشترین درصد باززایی در ترکیب (BAP 2 و NAA 1/0) به میزان 07/35 درصد، در رقم Dincer و ریزنمونه کوتیلدون بهدست آمددانشگاه شهید باهنر کرمان (دانشکده کشاورزی و پژوهشکده فناوری تولیدات گیاهی) و انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایرانمجله بیوتکنولوژی کشاورزی2228-67052120100522Study the effects of pectin, medium type and plant growth regulators (PGRs) on micropropagation of GF677 under in vitro conditionمطالعه تاثیر پکتین، نوع محیط کشت و تنظیم کننده های رشد گیاهی در ازدیاد پایه هیبرید 677GF
در شرایط درون شیشه11312636510.22103/jab.2011.365FAاسماعیلنظامی آلانقکارشناس ارشد گروه بیوتکنولوژی کشاورزی دانشگاه بین المللی امام خمینیقاسمعلیگروسیعضو هیات علمی گروه بیوتکنولوژی کشاورزی دانشگاه بین المللی امام خمینیرحیمحدادعضو هیات علمی گروه بیوتکنولوژی کشاورزی دانشگاه بین المللی امام خمینی0000-0001-5564-774Xمحمدباباییکارشناس ارشد موسسه تحقیقات علوم دامی کرجJournal Article20121111GF677 hybrid is one the suitable somaclone rootstock for almond and peach in worldwide, and its mass-propagation is demanded highly. For its <em>in vitro</em> micro-propagation MS medium is used, in which it critically involves with the some problems such as low shooting efficiency, vitrification and rosetting growth. In order to overcome to these problems the effects of three concentrations of pectin, three types of media and three plant growth regulators (PGRs) at different concentration on the rate of adventitious shooting and quality using the axial buds and factorial experimental design under in vitro condition was investigated. The results indicated that the rate of adventitious shoot regeneration on TK and WPM media contain pectin is high and on MS contain pectin is low; but on contrary, the rate and quality of normal growth of shootlets was vice versa. The combination of 0.5mg/l ZR and 0.25 mg/l BAP on MS contain 0.5% pectin exhibited as the best treatment for the shooting rate and normal growth of shootlets, in which it seems that the BAP mostly responsible for shoot regeneration and normal leaves development and the ZR responsible for inter node growth and increasing shoot length. However, IBA has no significance effect on mentioned characters in comparison with other PGRs in this context.
پایه هیبرید رویشی GF677 یکی از پایه های رویشی مناسب برای بادام و هلو در دنیا بوده و تکثیر انبوه آن مورد نیاز مبرم می باشد. برای تکثیر آن در شرایط درون شیشه (<em>in vitro</em>) بیشتر از محیط کشت MS استفاده می شود که با برخی مشکلات از جمله نرخ پایین نوساقه زایی، شیشه ای و رزت شدن نوساقه ها همراه می باشد. به منظور حل مشکل مذکور، تاثیر 3 غلظت پکتین، 3 نوع محیط کشت و همچنین 3 نوع تنظیم کننده رشد گیاهی در غلظت های مختلف در قالب طرح فاکتوریل با تکرارهای متفاوت، تحت شرایط درون شیشه و با استفاده از جوانه های جانبی، روی میزان نوساقه زایی نابجا و کیفیت رشد آنها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که نرخ نوساقه زایی در محیط کشت های TK و WPM حاوی پکتین، بالا و در محیط کشت MS حاوی پکتین، پایین بوده ولی در مقابل سرعت و کیفیت رشد طبیعی نوساقه ها در آنها معکوس می باشد. تیمار 25/0 میلی گرم در لیتر BAP با 5/0 میلی گرم در لیتر ZR در محیط کشت MS حاوی %5/0پکتین بهترین تیمار هورمونی در رابطه با میزان نوساقه زایی و رشد طبیعی را به نمایش گذاشت که در آن به نظر می رسد BAP بیشتر مسئول نوساقه زایی و رشد طبیعی برگها بوده و ZR مسئول رشد می انگره و افزایش طول نوساقه ها می باشد. به هرحال IBA نسبت به دو هورمون دیگر نقش معنی داری در رابطه با صفات مذکور از خود نشان نداد